«مهندسی افکار عمومی در شبکه های اجتماعی» جزء مسال مهم این روزهای جهان است. تکنیکی که شاید سال ها پیش در تسخیر رسانه های تصویری و مکتوب بود اما اکنون تحت تسلط شرکت هایی در بستر شبکه های اجتماعی قرار گرفته است.
این روزها یکی از روش های تاثیر گذاری بر افکار عمومی استفاده از اکانت های مختلف و متعددی است که با نام اکانت های جعلی نیز شناخته می شوند. کاربردهای این اکانت ها به شدت متنوع است؛ از تاثیر گذاری بر انتخابات در ایالات متحده تا تصمیم های ساده کاربران برای انتخاب یک فروشگاه خاص. اما پرسشی که ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول می کند بی خطر یا خطرناک بودن این جهت دهی ها و البته دامنه آن ها است. شاید تصمیم برای خرید از طریق برخی ترغیب های اینترنتی موضوعی عجیب و خطرناک نباشد اما تاثیر گذاری بر انتخابات یک کشور موضوع ساده ای نیست. بر همین اساس ، سرویس آی تی «انتخاب» با مهندس حامد حدادی ، کارشناس، کارآفرین و فعال حوزه آی تی که تجاربی قابل توجه در حوزه تحلیل داده های دیجیتال دارد، گفتگو کرده است که متن آن در زیر می آید:
بحث را از این منظر آغاز کنیم که اساسا ساخت اکانت های جعلی در شبکه های اجتماعی چگونه انجام می شود و چه مقاصدی را دنبال می کند؟
به طور کلی در حال حاضر همه شبکه های اجتماعی و نه فقط توییتر یا فیسبوک و اینستاگرام در حال کار روی تسهیل فرایند ثبت نام خود هستند. تسهیل ثبت نام به این معناست که کاربران بتوانند ساده تر از گذشته جذب این شبکه های اجتماعی شوند.اما همین تسهیل فرایند عضویت امکان عضویت ربات ها را نیز در شبکه های اجتماعی افزایش می دهد. این ربات ها در 2 دسته کلی عضو می شوند. گروه اول این ربات ها به شکل کاملا سازمان یافته ،گروهی و با اهداف و مقاصد متنوع ثبت نام می شوند. برخی ربات ها نیز در شکل ابتدایی تر و به شکل دستی ثبت نام می شوند.
با توجه به این موضوع چرا شبکه های اجتماعی فرایند ثبت نام را پیچیده تر نمی کنند؟
موضوع اصلی از همین جا آغاز می شود، بسیاری از شبکه های اجتماعی برای منافع خود به دنبال افزایش کاربران هستند، ضمن این که ماهیت شبکه های اجتماعی با محدودیت متضاد است. اما همه شبکه های اجتماعی برای مبارزه با تخلفات،هجوم ربات ها و ساخت اکانت های جعلی از برخی الگوریتم ها استفاده می کنند، که با کمک آن ها تشخیص می دهند کدام اکانت ها جعلی و کدام اکانت ها حقیقی هستند.
از بین بردن اکانت ها و کاربرهای جعلی بر اساس برخی از سیاست هایی انجام می شود که شبکه های اجتماعی مذکور طراحی و تعیین کرده اند.اما در این میان یک محدودیت برای خود شبکه های اجتماعی وجود دارد. گاهی یک شبکه اجتماعی برای حفظ جایگاه و ترند خود به تعداد کاربران فعلی خود نیاز دارد و در نتیجه از بین بردن گسترده کاربران جعلی و در نتیجه کاهش آمار کاربران باعث می شود برخی برنامه های بلند مدت این شبکه ها نیز دستخوش مشکلاتی شود.بر همین اساس نیز شدت و ضعف برخورد با اکانت های جعلی در شبکه های اجتماعی متفاوت است.
در حال حاضر کدام یک از شبکه های اجتماعی کاربران جعلی بالاتری دارند ؟
یکی از شبکه های اجتماعی که شاید بتوان گفت بالاترین نرخ کاربران جعلی را دارد توییتر است.این در حالیست که توییتر برخی فیلترهای مشخص را تعیین کرده تا از طریق آن ها رفتار کاربر را بررسی کند و تشخیص دهد اکانت جعلی است یا حقیقی.اما به هر حال چون ورودی توییتر (مرحله ثبت نام) بسیار ساده است، معمولا شرکت های مختلف از این شرایط سود می برند. برای مثال شرکت هایی که تعداد بالایی اکانت را تحت مدیریت خود دارند که حتی شاید نتوان به وضوح گفت این اکانت ها جعلی هستند، چرا که تحت مدیریت یک فکر و سازمان قدرتمند و حرفه ای قرار دارند.
این شرکت ها چه استفاده ای از اکانت های مذکور می کنند؟
اغلب اوقات این اکانت ها به شکل سازمان یافته اقدام به نشر خبرها و اطلاعاتی می کنند که هدف اصلی شرکت ها هستند. برای مثال این پدیده می توانیم به افشاگری های اخیر در خصوص فعالیت های شرکت جوئل زامل اشاره کنیم. کاری که وی و اکانت های هدفدارش برای تاثیرگذاری بر انتخابات ایالات متحده انجام داده نمونه ای است از همین نوع فعالیت ها.البته نباید این ماجرا را با ماجرای کمبریج آنالیتیکا اشتباه بگیریم . چرا که آن موضوع اساسا داستان دیگری را شامل می شد.
اما اساس کار شرکت زامل و شرکت های مشابه این است که تعداد زیادی اکانت جعلی بسازند تا برخی جریان ها را به شکلی پنهانی جهت دهند.اما تشخیص چنین فعالیت هایی علیرغم تصور بسیاری از افراد، چندان دشوار نیست. برای مثال این گروه ها یک خبر خاص را به ده ها شیوه گوناگون و جمله بندی های متعدد نشر می دهند. بنابراین اگر یک کارشناس حوزه فناوری یک بخش بزرگ از یک شبکه اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد متوجه می شود که یک خبر یا موضوع خاص با جملاتی مشابه بارها تکرار شده و در نتیجه متوجه جهت دار بودن خبر یا هدف مشخصی می شود.
این موضوع در مورد زبان های مختلف دقیقا مثل زبان انگلیسی بازخورد خواهد داشت؟
خیر. جالب است بدانید در زبان فارسی هنوز زبان برنامه نویسی در حدی پیشرفت نکرده که بتواند جمله بندی های جهت دار را تا این حد(مثل ماجرای زامل) اشاعه دهد. در نتیجه اگر گروهی در ایران چنین روشی را پیش گرفته باشند تشخیصشان بسیار ساده تر است.
یعنی انگلیسی زبان ها بیشتر در خطر هستند؟
البته وقتی صحبت از خطر باشد باید به یاد بیاوریم که الگوریتم های هوش مصنوعی برای مقابله با این نوع اتفاقات که من اسمش را اسپم کردن می گذارم نیز در زبان انگلیسی گسترده تر است. اما در طرف دیگر ماجرا نیز هر روز الگوریتم های پیچیده ای برای نفوذ در ذهن مخاطبان ارائه می شود. این الگوریتم های پیچیده می توانند جملات متفاوت را با بار معنایی یکسان، به شکلی که چندان قابل تشخیص نباشد به مخاطبان ارائه کنند، در نتیجه تشخیص و حذف این اکانت های فیک نیز به مرور زمان دشوار تر می شود.
چگونه می توان در این شرایط از مخاطرات پیشگیری کرد آن هم بدون کوچک ترین تغییر در ماهیت شبکه های اجتماعی؟
نظر شخصی و کلی من این است که باید برای همه شبکه های اجتماعی آزادی و ابتکار عمل در نظر گرفت.درست است که سوء استفاده از شبکه های اجتماعی یکی از پاشنه های آشیل و نقاط ضعف این شبکه ها است اما نمی توان به علت سوء استفاده یک گروه مشخص ، امکان حضور عده زیادی از مردم را در این شبکه اجتماعی محدود کرد.
به هر حال باید بپذیریم که داده های کاربران در شبکه های اجتماعی ارزشمند است و می توان از طریق تحلیل همین داده ها به نکات قابل توجهی دست پیدا کرد. این داده ها حتی تشخیص نظرات واقعی مردم را تسهیل می کند و البته می تواند آینده نگری را خواه در حوزه سیاست گذاری و خواه در حوزه کسب و کار توسعه دهد.
برای مثال اگر یک کسب و کار کوچک پرسشی داشته باشد که بخواهد بداند نظر مردم در مورد یک موضوع خاص چیست، قاعدتا از طریق جامعه های آماری می تواند به نتایجی قابل توجه دست پیدا کند. این جامعه آماری می تواند شبکه های اجتماعی باشد. درواقع اگر جامعه آماری ما سنتی باشد نمی توانیم به سرعت به نتیجه برسیم یا با جهان پر سرعت امروز همراه شویم.
بنابراین اینجا یک تناقض مطرح می شود. از یک سو نمی توانیم مانع از آزادی شبکه های اجتماعی شویم و از سوی دیگر این شبکه ها مفیدند ؟
به اعتقاد من به طور کلی محدود کردن شبکه های اجتماعی حرکتی نادرست است. با در نظر گرفتن تمامی جوانب مثبت و مفی محدود کردن دسترسی کاربران باید به صفر برسد.بنابراین با افزایش ورودی اطلاعات و داده ها می توان به سادگی داده ها را تسهیل کرد و از این اطلاعات استفاده کرد. وقتی ما شبکه های اجتماعی را به بهانه اکانت های جعلی محدود کنیم دیگر نمی توانیم به واسطه تحلیل کردن داده ها تصمیم های درستی بگیریم .
مدتی پیش زاکربرگ در جریان حضورش در پارلمان گفت که در جریان یک جنگ نرم افزاری قرار دارد، جنگ بین هوش مصنوعی شبکه اجتماعی او و جریان هایی که اکانت جعلی می سازند، تقلب می کنند، به رواج برخی ایده های منفی می پردازند و ... به نظر شما این نقل قول نشان دهنده اهمیت تعهد و مسئولیت پذیری مدیران سیلیکون ولی به حقوق کاربران نیست؟
درست است که مدیرعامل های سیلیکون ولی باید مسئولیت پذیر باشند، اما نمی توان از حدی بیشتر برای یک شرکت خصوصی تعیین تکلیف کرد تا جایی که انعطاف پذیری خود را در چه درجه ای تنظیم کنند.این شرکت ها به نوبه خود مسئولیت هایی دارند بنابراین بهتر است این جنگ را به همین شرکت ها واگذار کنیم.