سرویس تاریخ «انتخاب» / سفرنامه اسکات وارینگ در ایران: کتاب سفرنامه اسکات وارینگ به ترجمه دکتر ابوالقاسم سری و به همت ارنست بئیر مقدمه نویسی و ویراستاری و با ترجمه آن مقدمه به خامه دکتر غلامرضا ورهرام در ایران چاپ شده است. این کتاب توسط نشر اساطیر منتشر شده است.
«انتخاب» بخشهایی از این سفرنامه را به صورت روزانه منتشر میکند. با ما در خوانش این سفرنامه هیجان انگیز همراه باشید.
فصل اول
سفر دریایی به بوشهر - خلیج فارس - چشم اندازها - بادهای شمالی بادهای خاوری - شهر- بوشهر - نقشهای هندو - نسخههای خطی و جز آنها
قسمت دوم-
مهدی قلی خان از بزرگان بوشهر مرا به مهمانی خواند و از آنچه از آیین و رفتارهایشان پیداست گزارشی میدهم.
نزدیک ساعت هشت مهمانان گردهمایی را آغاز کردند. چون کسی به اتاق میآمد به شیوه و آئین مسلمانان به او خوشامد میگفتند. همه چیز در بالاترین پایه تجمل شرقی سامان یافته بود؛ قلیان با گلاب قهوه شیرین در فنجانهای زرین کوتاه سخن این مهمانی هیچ از آب و تاب و شکوه کم نداشت. نزدیک ساعت به شام خوراک اصلی ایرانیان) را در سینیها به درون آوردند هر سینی را در برابر دو مهمان نهادند؛ در هر سینی دو بشقاب پلو یکی پلو مرغ و دو دیگر پلوگوشت گوسفند در سینیها نزدیک هشت بشقاب بود، در برخی شیر، دلمه و پنیر و در برخی دیگر آمیزهای از خوراکهای شور و شیرین بود. در هنگام خوردن دیدم که مهمانان بارها از درون دو جام افشره خوری نوشابهای مینوشند که نخست پنداشتم سوپ است؛ اما آشکار شد که گونهای شربت است که میپندارند به گوارش خوراک کمک میکند و به راستی آنان به این نوشابه نیاز دارند، زیرا کمتر سیر مینمایند مگر آنکه سینیهای خود را تهی کرده باشند. پیش و پس از شام بازار گفتگو گرم بود هر کس در گفتگو بهرهای داشت و برخی با سخن از تاریخ شاهان پیشین و یادآوریهایی دربارۀ حکومت کنونی به آن جان میدمیدند. اگر میزبان زیر دست و مهمان زبردست باشد به هیچ روی این گونه نیست؛ از برای چنین میهمانی پارچههای گرانبها در پیش دری که گذرگاه اوست میگسترند تا از روی آن بگذرد و این پارچه از آن نوکران او میشود؛ خداوند خانه بسیار دور از این میهمان بلند پایه مینشیند اگر مهمان فرادست سخن بگوید، دیگر مردمان نیز سخن گویند اگر او خاموش است خاموشی بی سنگین دیده میشود. پذیرایی از آدم بلندپایه ایرانی به جای آنکه مایۀ خوشی باشد مایه هراس و نگرانی است و رفتنش را با شور و شادی چشم به راهند.
ایرانیان به درستی داوری اخترشناسی سخت باور دارند و بی رایزنی با اختر شناسان خود کمتر دست به کاری میزنند؛ اختر شناسی پرسودترین پیشه در ایران است. کوشش در باورمند ساختن ایشان به نادرستی باورهایشان بیهوده است. زیرا دلیل کمتر بر خشک مغزی چیره میشود و در ایران تعصب با نفوذی شگرف یکه تازست دلیلها و گشاده زبانی سیسرو (cicero) سودی ندارد. شنیدم که روزی اخترشناس ویژه پادشاه منجم باشی به او میگوید که اگر تا زمانی معین پادشاهی نو را بر تخت ننشانی پادشاهی ات به خطر خواهد افتاد. پادشاه در زمان نشانهای پادشاهی را به مهمترین پسر خود داده و او را با سپاهی به خراسان فرستاد. با انجام دادن این کار، پادشاه خشم اختر بد خویش را لگام زد؛ و، چون آن زمان معین گذشت، شکوه شاهانه خویش را بازیافت مسجد بوشهر بسیار بد است؛ پیشتر گفته ام که در ستایش هیچ یک از ساختمان هایش سخن چندانی نتوان گفت من با شنیدن سخن دریانوردی که با دیدن بوشهر از دور، بی پرده سوگند خورد که داریم به کنارهای میرسیم که گورستان است جز لبخند کاری نتوانستم.
بوشهر از دور چنین مینماید، آب اینجا بسیار شور است به دهان بیگانه چونان بستهای نمک میماند. این نمک از ده میلی شهر به دست میآید. باشندگان بوشهر و روستائیان پیرامون شهر گویی از نژاد مردمی آرام و نازیانمندند. اما به گونهای برنتافتنی نادانند شمار نابینایان و مردمان چشم دردی در بخشهای گونه گون دشتستان شگفت آور است. من این بیماری را بیشتر از گرمای سوزان و خشکی هوا دانستم که با خشک کردن نم، چشم، تراوشی را در چشم پدید میآورد و با شن ریزههایی که به چشمها فرو میرود افزایش مییابد. به هر روی شاید چنین باشد، بر آنم که بیگزافه دست کم یک سوم باشندگان دشتستان به درد چشم دچارند.