پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : داریو صباغی در نیو عرب نوشت: نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو از اولین رهبران جهان بود که دونالد ترامپ را قبل از اعلام رسمی پیروزی اش به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده تبریک گفت. نتانیاهو در پستی در ایکس (توئیتر سابق)، پیروزی بزرگ ترامپ را به عنوان "بزرگترین بازگشت تاریخی" ستود و عکسی از خود، همسرش سارا و ترامپ در مارالاگو در ماه جولای به اشتراک گذاشت.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب امده است: تبریکهای نتانیاهو به ترامپ توسط دیگر اعضای ائتلاف راستگرای او، از جمله وزیر دفاع جدید اسرائیل، اسرائیل کاتز تکرار شد. نتانیاهو اخیراً یواو گالانت را برکنار کرد.
اما هرچند که مقامات بلندپایه اسرائیلی از بازگشت ترامپ استقبال میکردند و آن را به عنوان تقویت سیاستهای خاورمیانهای خود می بینند، آنها هنوز باید با رئیسجمهور دوره قبلی جو بایدن سروکار داشته باشند که برای ده هفته تا قبل از مراسم تحلیف ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رئیسجمهور ایالات متحده در 20 ژانویه 2025، قدرت همچنان در دست او خواهد بود.
هرچند بایدن قدرت محدودی دارد اما او هنوز هم میتواند بر روی رخدادهای خاورمیانه تأثیر بگذارد.
این اولین بار نیست که چنین اتفاقی رخ می دهد. در سال 2000، با نزدیک شدن به پایان دوره دوم بیل کلینتون و ورود به مرحله انتقال قدرت به دولت جدید، او میزبان نشست صلح کمپ دیوید بود. اگرچه این مذاکرات در نهایت شکست خوردند، اما تلاش قابل توجهی به شمار می رفت.
در روزهای پایانی دوره باراک اوباما، او از سیاست سنتی ایالات متحده فاصله گرفت و در اواخر سال 2016 به قطعنامه محکومیت شهرکهای سازی های اسرائیل رای ممتنع داد که عدول قابل توجهی از رویکرد دیرین واشنگتن در قبال قطعنامههای انتقاد از اسرائیل بود.
در اواخر 2020، دونالد ترامپ اقداماتی انجام داد که ناظر به آینده بود و موجب کاهش سطح نیروهای ایالات متحده در افغانستان و عراق و و در نهایت خروج نیروها در دوره بایدن را رقم زد. او همچنین توافقنامههای ابراهیم را میانجیگری کرد و عادیسازی روابط مراکش با اسرائیل را تضمین و تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع نمود.
اما وقتی صحبت از بایدن میشود، کارشناسان معتقدند که او احتمالاً برای پایان دادن به جنگهای اسرائیل در خاورمیانه اقدامی نخواهد کرد.
کریم امیل بیتار، استاد روابط بینالملل در دانشگاه سنت جوزف در بیروت، به روزنامه نیو عرب گفت: "حتی وقتی بایدن قدرت داشت، از اهرمهای آمریکا استفاده نکرد و حالا که روزهای پایانی حضور او در قدرت محسوب میشود، نتانیاهو هیچکدام از درخواستهای بایدن را جدی نخواهد گرفت."
فوز غرجس، استاد روابط بینالملل در مدرسه اقتصاد لندن و علوم سیاسی (LSE)، توضیح داد که جنگهای اسرائیل در غزه و لبنان به اندازه نتانیاهو متعلق به بایدن هستند، با ارائه بیش از 18 میلیارد دلار در اسلحه، مهمات، لجستیک، و پشتیبانی اطلاعاتی از تاریخ 7 اکتبر، علاوه بر 3.8 میلیارد دلار کمک سالانه.
وی افزود: "اسرائیل بدون حمایت فعال آمریکا نمیتوانست این میزان کشتار در غزه، کرانه باختری و لبنان انجام دهد"
اما وقتی به بررسی آنچه بایدن میتوانست برای توقف خصومتها در منطقه انجام دهد میپردازیم، تیموتی کلداس، معاون مدیر مؤسسه سیاست خاورمیانه تحریر معتقد است که بایدن هنوز اهرمهایی در دست دارد تا با همکاری متحدان اروپایی کمکهای نظامی خود را ، به ویژه پس از بیتوجهی اسرائیل به هشدارهای آمریکا درباره کمکهای غزه متوقف کند. این میتواند اسرائیل را در مذاکرات تحت فشار قرار دهد.
او در ادامه گفت."آخرین چیزی که بایدن باید برای تقویت بیش از پیش یک میراث فاجعه بار در سیاست خارجی انجام دهد این است که یک نتانیاهوی ناپایدار و گسترش دهنده درگیریهای منطقهای را برای ترامپ به ارث بگذارد."
از آغاز جنگ اسرائیل در غزه و لبنان، دولت بایدن میلیاردها دلار اسلحه فراهم و همچنین پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی به اسرائیل ارائه داده، در حالی که همزمان خواستار آتشبس بوده است. به نظر میرسد رویکرد بایدن به جنگهای اسرائیل نفوذ ایالات متحده در منطقه را تضعیف کرده باشد.
اگر تغییراتی اتفاق نیافتد چیزی که ترامپ از دولت بایدن به ارث خواهد برد، اسرائیلی خواهد بود که درگیری جنگ در حداقل دو جبهه است: در غزه، برای نابودی حماس، که تاکنون منجر به کشتهشدن بیش از 43 هزار فلسطینی شده است، و جبهه دوم علیه حزبالله در لبنان، که منجر به مرگ 3 هزار نفر شده است.
در همین حال، تبادل آتش مستقیم بین ایران و اسرائیل تنشها را در سراسر منطقه تشدید کرده است، در حالی که حوثیهای یمن نیز به حمله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ ادامه میدهند.
از نظر دیپلماتیک، به جز آتشبسی که در نوامبر سال گذشته در غزه برقرار شد، تلاشهای دولت بایدن، از جمله پیشنهادهای آتشبس تحت حمایت ایالات متحده برای غزه و لبنان، نتیجهای نداشته است.
در این شرایط، رهبری اسرائیل احتمالاً دوره قبلی بایدن را به عنوان فرصتی برای تشدید درگیری میبیند.
فواز جرجس، استاد روابط بین الملل مدرسه اقتصاد و علوم یباسی لندن اظهار داشت: "نتانیاهو بایدن را پشت سر گذاشته و او را تضعیف کرده و همه تخممرغهای خود را در سبد ترامپ گذاشته است و قمار او جواب داده است. حتی اگر بایدن از اهرم های فشار خود استفاده کند، نتانیاهو از پایان دادن به جنگ امتناع خواهد کرد، با این امید که ترامپ به او چراغ سبزی برای عملکرد آزادانه بدهد."
اما انگیزه های بیشتری نیز برای تداوم درگیری ها وجود دارد. بقای سیاسی نتانیاهو به طولانی کردن جنگ بستگی دارد تا از حسابرسی داخلی و بینالمللی فرار کند، زیرا دادگاه جنایی بینالمللی ممکن است هر لحظه برای نخستوزیر و دیگر رهبران اسرائیلی حکم جلب صادر کند.
تیموتی کالداس، معاون انستیتوی تحریر برای سیاست خاورمیانه گفت: "نتانیاهو از درگیری برای حفاظت از کارنامه سیاسیاش استفاده میکند و افرادی را که اولویتشان بقای او نیست مانند گالانت را کنار میزند.»
در حالی که برای مقامات ارشد اسرائیل بایدن ممکن است نماینده گذشته به حساب آید، کارنامه ترامپ در خاورمیانه در دوره اول او ممکن است زمینه کافی را برای سیاستهای آتی اسرائیل فراهم ننماید، زیرا منطقه به دلیل جنگهای مداوم اسرائیل به شدت تغییر کرده است.
در دوره اول دونالد ترامپ، او خود را به عنوان یک متحد قاطع برای اسرائیل اثبات کرد و تعدادی از تغییرات سیاسی مهم را که به نفع تل آویو بودند انجام داد. او سفارت ایالات متحده را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کرد، بلندیهای جولان سوریه را به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت شناخت و اعلام کرد که احداث شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری ناقض حقوق بینالملل است.
این اقدامات با دههها سیاست خارجی ایالات متحده در تضاد بود و توسط بسیاری در اسرائیل استقبال شد، با این حال، فلسطینیان و جامعه بینالمللی را خشمگین کرد. ترامپ همچنین توافقنامههای ابراهیم را میانجیگری کرد که روابط اسرائیل و چندین کشور عربی را عادی کرد.
اما ترامپ گفته است که میخواهد جنگهای بیپایان را متوقف کند و از درگیریهای سیاسی یا نظامی بیشتر ایالات متحده در طول دوره خود جلوگیری کند. هنوز نامشخص است که او چگونه میتواند این کار را در خاورمیانه به انجام برساند،.
به گفته کریم امیل بیتار، استاد روابط بین الملل دانشگاه سنت جوزف در بیروت، یکی از استراتژیهای احتمالی ترامپ ممکن است شامل تقویت یا احیای روند عادیسازی اسرائیل-عربستان سعودی باشد.
او گفت."ترامپ ممکن است سعی کند خواستههای عربستان سعودی برای حل مسئله دولت فلسطین را با دادن وعدههای معمول دور بزند، ادعا کند که یک مسیر به سوی دستیابی به این هدف وجود دارد و در عین حال عربستان را تحت فشار بگذارد تا دوباره با اسرائیل تعامل داشته باشد. این میتواند بخشی از بسته ایالات متحده-عربستان شامل تضمینهای امنیتی و همکاری نظامی باشد."
با این حال، سناریوی دیگری نشان میدهد که رویکرد ترامپ ممکن است نتانیاهو را تشویق به دنبال کردن سیاستهای تهاجمی با محدودیتهای کمتر کند.
جرجس استدلال میکند که نتانیاهو به دلیل روابط نزدیک بین محفل خود و ترامپ، که شامل صداهای تندرو است که همایدئولوژی با ائتلاف لیکود به رهبری اسرائیل هستند، احساس اعتماد به نفس بیشتری خواهد کرد. این همگرایی منافع به راحتی میتواند اسرائیل و ایالات متحده را به یک درگیری گستردهتر با ایران و متحدان منطقهایاش سوق دهد.
در این زمینه، بیتار اضافه کرد که اگرچه ترامپ معمولاً به عنوان یک جنگطلب شناخته نمیشود، او آمادگی استفاده از زور را نشان داده است و بسیاری از اطرافیان او از خودشیفتگی او برای پیشبرد اهداف خود استفاده خواهند کرد.
جرجس گفت" نتانیاهو امیدوار است که ترامپ به او چراغ سبزی برای هر کاری که میخواهد در غزه، کرانه باختری، لبنان انجام دهد بدهد. اما جایزه بزرگ او نه حماس است و نه حزبالله. بلکه برنامه هستهای ایران است."
اما بیتار استدلال میکند که این سناریو رهبران عرب، از جمله عربستان سعودی را نگران میکند، زیرا بر ثبات کل منطقه تأثیر خواهد گذاشت.
چنین سناریویی میتواند ترامپ را نیز تحت تأثیر قرار دهد، که به عنوان یک تاجر با روابط قوی با رهبران عربی دیده میشود، و بسیاری از آنها پیروزی او در انتخابات را استقبال کردهاند.
علاوه بر این، درگیری فعال ایالات متحده در جنگهای خاورمیانه با سیاست خارجی ترامپ که انتظار میرود اولویتبندی رقابت اقتصادی با چین باشد، همخوانی ندارد.
اما به دلیل طبیعت معاملهگری ترامپ و روابطش با نتانیاهو، کلداس احتمال می دهد که رویکرد ترامپ میتواند او را به الحاق بیشتر اراضی اشغالی فلسطینی توسط اسرائیل به عنوان راهی برای پایان خصومتها در لبنان سوق دهد.
در حالی که ترامپ نسبت به بایدن احتمالا اولویتبندی بیشتری بر پایان دادن به جنگ در لبنان خواهد داشت، این استراتژی خطر واقعی پیچیده تر کردن درگیری اسرائیلی-فلسطینی را به دنبال دارد.