سرویس تاریخ «انتخاب»؛ ما به سوی آرامگاه ابدی لنین میرویم. تا آن سیمای جذاب و باعظمت تاریخی را ببینیم. دست زمانه میان ما و لنین جدایی افکند و پردهای ضخیم که حاصل سالها گردش افلاک است او را از دیدگاه ما مستور ساخت ولی دست [یک واژه ناخوانا] و نبوغ بشری آن پرده را از میان برداشته به این معنی که جسد لنین را مومیایی کردهاند و اکنون پس از ۲۲ سال هنوز به همان وضعی که روز مرگش بوده باقی مانده و در معرض مشاهدهی دوستان او قرار گرفته است.
صنعت مومیایی یکی از اسرار تمدن مصریان قدیم است که متاسفانه با خود به گور بردهاند. مصریان قدیم چون به بقای روح و حشر جسد عقیده داشتند، جسد مردگان را مومیایی میکردند تا در بامداد محشر برای حضور در محکمهی عدل خدایان آماده باشند. مومیایی کردن مردگان چند درجه داشت که نوع ممتاز و عالی آن مخصوص فراعنه بود. جسد مومیاییشدهی یک دو نفر از فراعنه که با حضرت موسی معاصر بودهاند اکنون در موزهها موجود و مایهی عبرت بینندگان است.
گرچه صنعت مومیایی کردن مردگان پس از زوال دولت فراعنه متروک ماند ولی جسد لنین را مشاهده مینماییم که مومیایی شده و اکنون پس از چندین سال به همان شکل و هیئتی که در آخرین لحظهی حیات خود داشته در آرامگاه خود خفته است.
آرامگاه لنین در میدان سرخ مسکو در جلوی کاخ کرملین بنا شده است. بنای آن بسیار ساده و از سنگهای سیاه و سرخ بسیار شفافی معروف به سنگهای اورال (معادن این سنگها در کوهستان اورال است) ساخته شده و در حدود ۲۵۰ متر مربع مساحت زمینی میباشد که این بنای ساده و در عین حال باعظمت در آن بنا گردیده است.
با سکوت و احترام از پلههای آرامگاه پایین رفتیم. روبهروی ما روی سنگ سیاهی در بدنهی بنا، که علامت داس و چکش در میان دو خوشهی گندم به شکل بسیار زیبایی نقش شده بود دیده میشد.
معمولا دستهگلهایی که نثار آرامگاه میشود در زیر این علامت گذارده میشود. آقای نخستوزیر دستهگلی نثار مزار آن مرد بزرگ نمودند.
از طرف چپِ راهرویی که سنگ مزبور در آن نصب شده گذشته و وارد محوطهي آرامگاه شدیم. در وسط محوطه تابوت بلوری به طول یک متر که بر فراز پایههای سنگی قرار داده بودند دیده میشد و جسد مومیاییشدهی لنین در آن نمایان بود. این محوطه طوری ساخته شده است که اشخاص از طرف راست وارد شده و از طرف چپ خارج میشوند.
اگر کسی بیخبر وارد این محوطه میشد و قبلا سابقه به احوال آن مکان نداشت هیچ تصور نمیکرد که با جسد مومیاییشدهای روبهرو شده، بلکه در برابر خود مرد موقری را خفته میدیدی که از چهرهی آرام و خونسرد و متین او آثار نبوغ و عظمت نمایان است.
سر بیمو و مدور لنین که به طور یقین از بزرگترین ماشینهای فکر و اندیشهي قرن بیستم بود همچنان میدرخشید. ریش کوتاهش که قسمتی از زنخدان را پوشانیده بود همچنان باقی بود. لباس نظامی ماشیرنگ و سادهای در بر لنین بود و پرچم سرخ کوچکی در طرف چپ روی قلب او دیده میشد. میگفتند این پرچم سرخ رمز ایمان حزب کمونیست است به اینکه انقلاب اکتبر شوروی پیشدرآمد و مقدمهی سیوسیالیسم جهانی است و نشانی از قربانیان و فداییان است که رنجبران و زحمتکشان گیتی در راه انقلاب نثار کردهاند.
زندگی پر از حادثه و سراسر مبارزهي مرد بزرگی که اکنون کالبد بیروح او در برابر دیدگانم قرار داشت در نظرم مجسم میگردید. با خود فکر میکردم لنین هم یکی از همان زندگان جاویدی میباشد که روح و فکر ایشان فناناپذیر است.
در این موقع وقتی به چهرهی اعضای میسیون نگاه کردم آثار تفکر در همه هویدا بود و همه غرق اندیشه و تامل بودند. قطعا بسیاری از خوانندگان محترم در سینما آرامگاه (لنین) را مشاهده کردهاند، مخصوصا هنگام تماشای فیلم رژهی ارتش سرخ؛ زیرا معمولا سان و رژهی ارتش سرخ در این میدان و در برابر آرامگاه لنین انجام میشود و هنگامی که ژنرالیسم استالین و سایر فرماندهان و رجال شوروی در آنجا هنگاه رژهی ارتش سرخ حضور مییابند بر فراز همین آرامگاه است.
ادامه دارد...
منبع: اطلاعات، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۲۴، ص ۳ و همان، دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۲۴، ص ۳.